جناب استاد محمد بن اسماعیل مقدم، خداوند شما را عزت دهد
سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد
حوادثی که در مصر روی میدهد بر شما مخفی نیست که جانها از آن به لب میآید و خونها در آن جاری میشود و حرمتها در آن پایمال میگردد و صادق، دروغگو و دروغگو، صادق به شمار میآید و خیانتکار در آن امین و امین، خیانت پیشه معرفی میشود و شخص عاجز و حقیر در بارهی این رویدادها به یحث و گفتگو میپردازد!
رفتار و موضعی که حزب نور و یاسر برهامی و هوادارانش پیش از انقلاب ژانویه و بعد از آن تا امروز از خود نشان داده و میدهند و دلخوشی آنان به رای دادنشان به قانون خونین اساسی، برایتان معلوم است.
در این میان عدهی زیادی از هم میپرسند: خردمندان دعوت سلفی خصوصاً در اسکندریه و به ویژه جنابتان و پیروانتان کجایند؟
جناب استاد! جوانان مصر عموماً و جوانان بیداری اسلامی خصوصاً از قدیم الأیام به بیان موضع شما و فرزانگان دعوت سلفی که با شما هستند – که به لطف خدا زیاد هستید – چشم میدوزند.
حقیقتاً ما در یک مرحلهی حساس و شرایط تاریخی بحرانی و نقطه عطف خطرناکی به سر می-بریم که خدا و امت در چنین اوضاع و احوالی از هیچ یک از علمای راستین و دعوتگران ربانی خویش، سازش یا سکوت را به خاطر ترس از ستمگران نمیپذیرند؛ به استناد و امتثال این فرمایش خدای سبحان که میفرماید: الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون أحدا إلا الله [أحزاب: ۳۹] «کسانی که (برنامهها و) رسالتهای خدا را (به مردم) میرساندند و از او میترسیدند و از کسی جز خدا نمی-ترسیدند».
من شما را به خدای متعال سوگند میدهم - به خاطر رأی و نظر صحیح و حکمتآمیز و فهم صحیحتان از واقعیت و عقل سرشارتان – که نظرتان را شفاف و روشن بیان کنید و حق را آشکار نمایید و مواضع حزب نور را نپذیرید و شما و علمای هم طراز شما در علم و خرد، به طور علنی به صف کاروانهای دانشمندان و دعوتگران مخالف جنایتهای کودتاچیان و مجاهدان راه خدا و مردان و زنان و کودکان مستضعف بپیوندید؛ چرا که خدا از همگی ما در بارهی علممان خواهد پرسید: چه اندازه به آن عمل کردهایم؟
از خدای متعال خواستارم که ما و شما را به چیزی موفق گرداندکه رضایت پروردگارمان و بهترین امتمان در آن است.
برادرتان وصفی عاشور أبو زید
ربیع الأول ۱۴۳۵هـ برابر با ۱۴ژانویه ۲۰۱۴م۱۳
نظرات